English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8838 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wordage U کلمات واژه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
kwic U روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speech U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speeches U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
spelling checker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications U طبقه بندی رده بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
termed U واژه
worded U واژه
word U واژه
neologism U نو واژه
terming U واژه
neologisms U نو واژه
mosul U واژه
term U واژه
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
synonyms U واژه هم معنی
intercalation U واژه افزایی
synonym U واژه مترادف
pejorative U واژه تحقیری
worded U واژه سخن
synonyms U واژه مترادف
neolalia U واژه تراشی
the root of a word U ریشه واژه
coinage U ابداع واژه
word-blindness U واژه کوری
score out that word U ان واژه را خط بزنید
word blindness U واژه کوری
glossary U واژه نامه
cognate U واژه هم ریشه
paronym U واژه هم ریشه
dissylable U واژه دوهجائی
philologist U واژه شناس
glossaries U واژه نامه
word U واژه سخن
word count U واژه شماری
word deafness U واژه کری
word order U ترتیب واژه ها
stimulus word U واژه محرک
wordbook U واژه نامه
dictionary U واژه نامه
glossary U واژه نامه
neologism U واژه تراشی
neologisms U واژه جدید
lexicon [dictionary] U واژه نامه
lexicology U واژه شناسی
neologisms U واژه تراشی
keyword U واژه کلیدی
synonym U واژه هم معنی
buzz words U رمز واژه
wordbook U واژه نامه
loanword U واژه بیگانه
buzz word U رمز واژه
loanword U واژه عاریه
punctuation for reference U زیر واژه
neologism U واژه جدید
word book U واژه نامه
control words U کلمات کنترلی
declension U صرف کلمات
logion U کلمات قصار
the f. words U کلمات زیرین
spate U سیل کلمات
contents U کلمات یک نامه
terminologies U کلمات فنی
terminology U کلمات فنی
addressing U و کلمات افست
word of mouth U کلمات مصطلح
VIPs U مخفف کلمات
shan't U مخفف کلمات not shall
word salad U سالاد کلمات
code word U کلمات رمزی
verbalist U منقد کلمات
i ran the words through U ان کلمات را خط زدم
play on words <idiom> U بازی با کلمات
code words U کلمات رمزی
VIP U مخفف کلمات
apothegm U کلمات قصار
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
post fix U در پایان واژه چسباندن
polysllable U واژه جند هجائی
prandial U واژه شوخی امیز
syncopation U کوتاه سازی واژه
septisyllable U واژه هفت هجائی
pentasyllable U واژه پنج هجائی
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
word choice test U ازمون واژه گزینی
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
octosyllable U واژه هشت هجائی
word building test U ازمون واژه سازی
word association test U ازمون تداعی واژه ها
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
logomachy U بازی واژه پردازی
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
teragram U واژه چهار حرفی
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
anastrophe U تعویض کلمات یک عبارت
euphony U خوش اهنگی کلمات
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
word square U جدول کلمات متقاطع
reserved words U کلمات ذخیره شده
in so many words U با عین این کلمات
jive U کلمات بیهوده واحمقانه
jives U کلمات بیهوده واحمقانه
jiving U کلمات بیهوده واحمقانه
deleting U بریدن کلمات یک متن
deletes U بریدن کلمات یک متن
deleted U بریدن کلمات یک متن
aphorize U کلمات قصار گفتن
jived U کلمات بیهوده واحمقانه
charade U جدول کلمات متقاطع
prowords U کلمات جلوی جملات
permutation table U جدول کلمات رمز
padding U کلمات یارکوردهای ساختگی
she'd U مخفف کلمات had sheوwould she
delete U بریدن کلمات یک متن
crossword puzzle U جدول کلمات متقاطع
opposites test U ازمون کلمات متضاد
phonics U تلفظ وهجاهای کلمات
end spell U خاتمه کلمات رمز
malapropism U سوء استعمال کلمات
aphorism U پند کلمات قصار
aphorisms U پند کلمات قصار
Acrimonious words کلمات تلخ و نیشدار
voder U یک ترکیب کننده کلمات
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
SOS U مخفف کلمات ship our save
posies U کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
syllabary U فهرست سیلاب یا هجاهای کلمات
semantics U معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
wpm U تعداد کلمات دردقیقه inute
heading U کلمات ابتدای هر صفحه متن
navigation U چند رسانهای با کلمات کلیدی
helminth U کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
headings U کلمات ابتدای هر صفحه متن
posy U کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
awol U مخفف کلمات leave absentwithout
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
word U تعداد کلمات در فایل یا متن
epigrammatic U وابسته به لطیفه و کلمات قصار
sweet words (voice,sleep U کلمات ( صدا خواب )شیرین
header U کلمات در بالای صفحه متن
acephalo U که با کلمات دیگر ترکیب میشود
oxymoron U استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
oxymoron U استعمال کلمات مرکب متضاد
anastrophe U قلب عبارت کلمات مقلوب
helmintho U کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
gulps U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
worded U تعداد کلمات در فایل یا متن
gulp U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
talk down to someone <idiom> U از کلمات ساده استفاده کردن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1A hero can affect on the people.
1affixation
1popsicle
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com